ترجمه مقاله

ورک

لغت‌نامه دهخدا

ورک . [ وَ ] (ع مص ) حبال ؛ ورک ساختن رسن را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
|| بر ورک تکیه نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تکیه کردن بر سرین . (برهان ).
ترجمه مقاله