ترجمه مقاله

وزمة

لغت‌نامه دهخدا

وزمة. [ وَ م َ ] (ع اِ) اندازه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دسته ٔ سبزی تره . (المنجد). || (مص ) اندکی زیان رسیدن در مال . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و فعل آن به طور مجهول استعمال شود. (منتهی الارب ). || چیز اندک را به سوی مثل آن گرد کردن . || رخنه کردن در چیزی . (منتهی الارب ). || به شباروزی یک بار خوردن . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || بروی درافتادن در خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله