ترجمه مقاله

وزمه

لغت‌نامه دهخدا

وزمه . [ وَ م َ / م ِ ] (اِ) فصل زمستان را گویند، چه وزمه بادی باشد که در آخر زمستان وزد. (آنندراج ).
- باد وزمه ؛ بادی که در آخر زمستان وزد. (ناظم الاطباء).
- وزمه باد ؛ بادی که در آخر زمستان وزد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله