ترجمه مقاله

وزواز

لغت‌نامه دهخدا

وزواز. [ وَزْ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ص ) مرد سبک برجست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد سبک . (مهذب الاسماء). مرد سبک برجست که به سبکی می جهد. (ناظم الاطباء). || آنکه سرینش پیچیده و دوتاه گردد در رفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || کوتاه . (منتهی الارب ). مرد کوتاه . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله