ترجمه مقاله

وصوب

لغت‌نامه دهخدا

وصوب . [ وُ ] (ع مص ) دائم شدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). پاییدن و ثابت گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): وصب علی الامر وصوباً؛ همیشگی ورزید بر آن و نیکو ایستادگی نمود بر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مواظبت کردن و نیکو قیام نمودن بر امری . (از اقرب الموارد). || واجب و لازم گشتن وام : وصب الدین ؛ وجب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله