ترجمه مقاله

وصی

لغت‌نامه دهخدا

وصی . [ وَص ْی ْ] (ع مص ) خوار گردیدن بعدِ رفعت و منزلت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گران سنگ شدن سپس ِ سبکی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(قاموس ). || نزدیک رسیدن . || پیوستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اتصال . (اقرب الموارد). پیوستن چیزی به چیزی . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر). درهم و پیوسته روییدن گیاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وَصی ّ. وصاء. وصاءة. (منتهی الارب ). || رسانیدن دو چیز را به هم یا رسانیدن کسی را به چیزی . (منتهی الارب ). وصل . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله