ترجمه مقاله

وعده کردن

لغت‌نامه دهخدا

وعده کردن . [ وَ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعیین وقت برای اجرای امری کردن . قول دادن به کسی اجرای امری را. قول دادن . تعهد کردن :
بر یخ بنویس چون کند وعده
گفتار محال و قول خامش را.

ناصرخسرو.


یا وعده مکن که می فرستم
یا وعده ٔ خویش را وفا کن .

سعدی .


ترجمه مقاله