ترجمه مقاله

وعی

لغت‌نامه دهخدا

وعی . [ وَع ْی ْ ] (ع اِ) ریم و زردآب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چرک و ریم و زردآب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خروش و فریاد یا به خصوص بانگ سگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || چاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد): ما له عنه وعی ؛ ای بد. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله