ترجمه مقاله

وغل

لغت‌نامه دهخدا

وغل . [ وَ ] (ع اِ) چاره . (منتهی الارب ). || (ص ) سست فرومایه ٔ بی اعتبار. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ناخوانده در مجلس طعام و شراب کسی درآینده . || سستی کننده در هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درخت درهم پیچیده . || دانه ٔ تلخه ٔ گندم که کبوتر خورد. || به دروغ دعوی نسب کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || مرد بدخورش . (منتهی الارب ). || (اِ) شراب که واغل خورد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). شراب که شخص ناخوانده میخورد. (ناظم الاطباء). || پناه جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پناه و ملجاء. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله