ترجمه مقاله

وقص

لغت‌نامه دهخدا

وقص . [ وَ ] (ع مص ) گردن شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || شکسته شدن گردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). لازم و متعدی استعمال شده . (منتهی الارب ). || کوفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و فعل آن از باب ضرب آید. (منتهی الارب ). || عیب کردن و کم کردن . || کم شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اصطلاح عروض )جمع کردن است اضمار و خبن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). وَقَص . (منتهی الارب ). حذف تاء متفاعلن است که به مفاعلن برمیگردد و اوقص نامیده میشود. (تعریفات ). افکندن دومین حرکت متحرک است . و در پاره ای ازرسائل عروض آمده که وقص و اضمار واقع نشوند مگر در متفاعلن . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و اقرب الموارد شود. توضیح آن است که دوم فاصله را بیفکنند [ از متفاعلن ] مفاعلن ماند و مفاعلن چون از متفاعلن منشعب باشد، آن را موقوص خوانند یعنی گردن کوتاه و چون از سه متحرک ِ فاصله بدین زحاف یکی ساقط میشود آن را به کوتاهی گردن تشبیه کردند. (المعجم چ دانشگاه ص 83).
ترجمه مقاله