ترجمه مقاله

وقعة

لغت‌نامه دهخدا

وقعة. [ وَ ع َ ] (ع اِ) خواب آخر شب . (اقرب الموارد). || آسیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آسیب کارزار که در پی یکدیگر آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صدمه پس از صدمه . (اقرب الموارد). کارزار. (مهذب الاسماء) :
ناقه ٔ صالح از حسد مکشید
پایه ٔ وقعه ٔ جمل منهید.

خاقانی .


|| دفعه . یک بار. باری . (منتهی الارب ): یأکل الوجبة و یتبرز الوقعة؛ باری میخورد و باری می رید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || اسم است از وقع الطائر هنگامی که از پرواز خود فرودآید. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله