ترجمه مقاله

وقل

لغت‌نامه دهخدا

وقل . [ وَ ق َ ] (ع اِ) سنگریزه . || شاخ بریده که بن آن در تنه باقی باشد و بدان به خوبی بر درخت برآمدن توانند. (منتهی الارب ). || (ص ) (فرس ...) اسب نیکو برآینده بر کوه . (اقرب الموارد) (آنندراج ). بز کوهی که بر سر کوه شود. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله