ترجمه مقاله

ول دادن

لغت‌نامه دهخدا

ول دادن . [ وِ دَ ] (مص مرکب ) رها کردن . آزاد کردن . آزاد گذاشتن .
- ول دادن صدا ؛ در تداول ، آواز خواندن . سر دادن صدا. دادوبیداد کردن . آواز برآوردن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
- ولش دادن ؛ در تداول ، ول دادن . (لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). رجوع به ول دادن شود.
|| آزاد کردن کسی از زندان .
ترجمه مقاله