ول کردن
لغتنامه دهخدا
ول کردن . [ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، ول دادن . سر دادن . رها کردن . آزاد کردن . || از دست نهادن . || ترک گفتن . ادامه ندادن .
- ولش کردن ؛ در تداول ، ول کردن . رها کردن . آزاد گذاردن .
- ولش کردن ؛ در تداول ، ول کردن . رها کردن . آزاد گذاردن .