ترجمه مقاله

ونج

لغت‌نامه دهخدا

ونج . [ وِ ] (ص ) آنچه از قماش و جامه در هم فشرده شده و چین و نوردهای ناپسند پیدا کرده باشد. جامه ٔ ترنجیده و کیس شده . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- ونج شدن جامه ؛ در هم فشرده شدن آن . چین و چروک پیدا کردن آن .
- ونج کردن ؛ ترنجیده ساختن و کیس کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله