ترجمه مقاله

وند

لغت‌نامه دهخدا

وند. [ وَ ] (اِ) آوند. آب وند. ظرف و اناءمانند کاسه و کوزه و طبق و امثال آن . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || (پسوند) چون در آخر کلمات درآید افاده ٔ معنی «مند» کند، چون : بیدادوند، پولادوند، خداوند، خردوند. (انجمن آرا) (آنندراج ). صاحب و مالدار. (برهان ). پسوندی است دال بر معانی ذیل :
الف ) خداوندی و صاحبی : دولت وند. ب ) شباهت : خداوند.فولادوند. پولادوند. ج ) در آخر اسماء امکنه درآید: دماوند. نهاوند. در زبانهای باستانی ایران از ونت مفهوم دارنده برمی آید، درست مانند «مند» (در کلمات آبرومند و نیرومند و خردمند). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین از هرمزدنامه ص 353، 354).
ترجمه مقاله