ترجمه مقاله

ونگ

لغت‌نامه دهخدا

ونگ . [ وَ / وِ ] (اِ صوت ) حکایت صوت و آواز سگ بچه ، یا مطلق است : ونگش درآمد. (یادداشت مرحوم دهخدا). صدا و آواز و بانگ . داد و فریاد.
- ونگ زدن ؛ آوا برآوردن .
- ونگ کردن ؛ ونگ زدن . رجوع به ماده ٔ ونگ زدن شود.
- ونگ ونگ ؛ آواز سگ به هنگامی که آن را زده اند.
|| گریه ٔ توأم با آوا و ممتد. رجوع به وَنْک (اِ) شود.
ترجمه مقاله