ترجمه مقاله

وهز

لغت‌نامه دهخدا

وهز. [ وَ ] (ع ص ) مرد کوتاه بالای استوارخلقت ، یا درشت اندام میانه قامت . || (مص ) سپردن زیر پای . (منتهی الارب ) (آنندراج )(اقرب الموارد). || شکستن و کوفتن . (اقرب الموارد). || دور کردن و راندن . || برانگیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || شپش کشتن میان دو ناخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || به همه ٔدست زدن . (منتهی الارب ). زدن به سنگینی دست . (تاج المصادر): وهزته ؛ اذا ضربته بثقل یدک . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله