ترجمه مقاله

وهی

لغت‌نامه دهخدا

وهی . [ وَهَْی ْ ] (ع مص ) کفیده و شکافته شدن مشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دریده شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || سست و فروهشته گردیدن بند و رسن مشک . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سست شدن جامه . (غیاث اللغات ).
- امثال :
خَل ِّ سبیل من وهی سقاؤه
ومن هریق بالفلاة ماؤه .
یضرب لمن لایستقیم امره . (منتهی الارب ).
|| سخت ریخته شدن ابر. || گول گردیدن . || افتادن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ضعیف شدن . || پوسیده و کهنه گردیدن رسن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نزدیک گردیدن دیوار به افتادن . || (اِمص ) شکاف چیزی و دریدگی آن . ج ، وُهی ّ، اَوهیة. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سستی . (نصاب ).
ترجمه مقاله