ترجمه مقاله

وکیل دریا

لغت‌نامه دهخدا

وکیل دریا. [ وَ ل ِ دَرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرغی است افسانه ای که آن را طیطو هم گویند. سیمرغ دریا. در کلیله چ 1 قریب ص 102، 103 و چ مینوی ص 110 وکیل دریا آمده و در همان داستان از او به سیمرغ تعبیر شده است . در کلیله ٔ عربی ابن مقفع چ مرصفی چ 5 ص 227 وکیل البحر و در حاشیه وکیل البحر و فی بعض النسخ الموکل بالبحر و در چ اب لویس ص 107 الموکل بالبحر (دو جا) آمده است و از سیاق مثل چنین به دست می آید که حیوانی است دریائی یا افسانه ای که وجود خارجی ندارد. وکیل هم در این ترکیب به معنی موکل و مظهر و سمبول است .رودکی هم در کلیله و دمنه ٔ منظوم گفته :
پادشا سیمرغ دریا را ببرد
خانه (خایه ) و بچه بدان تیتو سپرد.
سیمرغ معروف هم در روایات زردشتی در میان دریا جای دارد. در «رشن یشت » بند 17 آمده : و اگر هم تو ای رشن پاک در بالای درخت سئنه [ سیمرغ ] باشی در میان دریای فراخکرت [ آن درختی که ] داروهای نیک در بر دارد و دارای داروهای درست و درمان بخش است (درختی که ) «همه رادرمان بخش » نام دارد و در آن تخمهای همه ٔ گیاهان نهاده شده ما تو را به یاری میخوانیم . دریای فراخکرت رابرخی دریای خزر و بعضی دریای عمان دانسته اند. در فرهنگهای پارسی و اشعار قدماء «سیرنگ » به معنی سیمرغ آمده ، بیت ذیل از فردوسی در دست است :
از آنجایگه بازگشتن نمود
که نزدیک دریای سیرنگ بود.
دریای سیرنگ ممکن است به دو معنی گرفته شود: 1- دریایی که سیمرغ در آن میزیست . 2- دریای موسوم به سیرنگ . به هرحال در این بیت تأثیر روایت کهن سال اوستا (مبنی بر زیستن سیمرغ در دریا) هویداست . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله