ویختنلغتنامه دهخداویختن . [ ت َ ] (مص ) ویزیدن . بیختن . غربال کردن : همه را بکوبند و بویزند و به انگبین بسرشند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به بیختن شود.