ترجمه مقاله

ویستهم

لغت‌نامه دهخدا

ویستهم . [ ت َ ] (اِخ ) گستهم . بسطام . (یادداشت مرحوم دهخدا از ایران در زمان ساسانیان ). در پهلوی ویستخم یا ویستهم ، این نام در اوستا به قول دارمستتر به صورت ویسته اورو آمده که یکی از ناموران ایران است از خاندان نوذر (بند102 فروردین یشت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین : گستهم ).
ترجمه مقاله