ترجمه مقاله

پاالی

لغت‌نامه دهخدا

پاالی . [ اُ ] (اِخ ) هیاسینت . سرداری از مردم کرس . مولد او در حدود سال 1690 م . (1101هَ . ق .) نزدیک کرت (کُرس ) و در سنه ٔ 1768 م . (1181 هَ . ق .) در ناپل درگذشت . وی یکی از دوازده نماینده ٔ اهالی کُرس نزد دولت ژِن که آن هنگام بحریه ای قوی در اختیار داشت بود و در طغیان سال 1734 م . (1146 هَ . ق .) به اتفاق ژیافِری و آندره سک کالدی بفرماندهی سپاهیان ملی برگزیده شدولی در سال 1739 م . (1151 ) هَ . ق . مغلوب سپاهیان فرانسه و در ناپل منزوی گشت و از جانب پادشاه ایتالیا فرماندهی دسته ای از سپاهیان عقب نشسته ٔ کُرس را عهده دار گردید. پسر وی کلمان پااُلی در استرتا دُ مرزاگلیا نزدیک باستیا بسال 1715 م . (1126 هَ . ق .) ولادت یافت و پیش از سال 1800م . (1214 هَ . ق .) درگذشت . وی در جنگها با پدر خویش شرکت و معاضدت میکرد و بعدها نیز معاون و دستیاری وفادار برای برادر بزرگتر خود پااُلی پاسکال گردید.
ترجمه مقاله