ترجمه مقاله

پاجی

لغت‌نامه دهخدا

پاجی . (ص مرکب ، اِ مرکب ) مردم فرومایه . صاحب غیاث اللغات گوید: لیکن در کلام قدما یافته نشده و اینکه جمع آن پواج گویند از تصرف فارسی زبانان معتبر است و میتوان گفت که مرکب است از پا بمعنی تحت که مقابل فوق است و جی کلمه ٔ نسبت است چنانکه میانجی . برین تقدیر معنی ترکیبی منسوب به تحت باشد پس اطلاق آن بر فرومایه مجاز است - انتهی . در فارسی زبانان امروزی این کلمه و هم جمع آن شنیده نشده است .
ترجمه مقاله