ترجمه مقاله

پادام

لغت‌نامه دهخدا

پادام . (اِ مرکب ) حلقه ای موئین که از موی دم اسب سازند و بر راه جانوران پرنده گذارند. دام . پایدام :
دل خلایق از آنست صید آب روان
که باد بر زبر آب می نهد پادام .

نزاری .


|| پرنده ای که نزدیک دام بندند تا پرندگان دیگر به هوای او آیند و در دام افتند. ملواح . خرخشه . خروهه . خرخسه . (برهان ).
ترجمه مقاله