ترجمه مقاله

پاسار

لغت‌نامه دهخدا

پاسار. (اِ مرکب ) (از پای و سار مرادف مانا و مان و معنی ترکیبیه بپاگذاشته شده . رشیدی ). تیپا. لگد. (برهان ). || در اصطلاح نجاران ، تخته هائی که میان تُنُکه هافاصله شود. و نیز تخته ٔ زبرین و زیرین مِصراع . چوبهای قطورتر که در دو طرف فوق و تحت و میان هر دو تُنُکه ٔ افقی بکار برند مقابل باهو که عمودی بکار رود.
- پاسار کردن ؛ لگدکوب کردن :
پاسار میکند من و خوبان را
تنگ آمدم ز پاژخ و پاسارش .

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله