ترجمه مقاله

پامال

لغت‌نامه دهخدا

پامال . (ن مف مرکب ) پایمال .بپای سپرده . || از میان رفته . || زبون . خوار. ذلیل . (شعوری ). || پامال شدن و پایمال کردن ، پایمال شدن و پایمال کردن ؛ زیر پاشدن و زیر پا کردن . از میان رفتن و از میان بردن .
ترجمه مقاله