پاگاه
لغتنامه دهخدا
پاگاه . [ ه ْ ] (اِ مرکب ) جایگاه اسبان (مرکب از پا و گاه بمعنی جای ) اصطبل . پایگاه . آخور. و در تداول امروزین طویله . || حضیض :
گر ستاره بر براق همتش
اوج خواهد اوج او پاگاه باد.
|| مخفف پایه گاه بمعنی قدر و مرتبه و منصب . (غیاث اللغات ).
گر ستاره بر براق همتش
اوج خواهد اوج او پاگاه باد.
ابوالفرج رونی .
|| مخفف پایه گاه بمعنی قدر و مرتبه و منصب . (غیاث اللغات ).