پدرمادر
لغتنامه دهخدا
پدرمادر. [ پ ِ دَ دَ ] (اِ مرکب ) پدرِ مادر. جَدّ مادری . جَدّ اُمی :
ز افراسیاب آن سپهدار چین
پدرمادر شاه ایران زمین .
مکن گر ترا من [ افراسیاب ] پدرمادرم
ز تخم فریدون افسونگرم .
چنین گفت کاین نامه سوی مهست
سرافراز پرویز یزدان پرست ...
ز قیصر پدرمادر شیرنام
که پاینده بادا بر او نام و کام .
ز افراسیاب آن سپهدار چین
پدرمادر شاه ایران زمین .
فردوسی .
مکن گر ترا من [ افراسیاب ] پدرمادرم
ز تخم فریدون افسونگرم .
فردوسی .
چنین گفت کاین نامه سوی مهست
سرافراز پرویز یزدان پرست ...
ز قیصر پدرمادر شیرنام
که پاینده بادا بر او نام و کام .
فردوسی .