ترجمه مقاله

پذرفتار

لغت‌نامه دهخدا

پذرفتار. [ پ ِ رُ ] (نف ) پذیرفتار. کفیل . (زمخشری ). حمیل . پایندان . ضامن . کسی که کم و بسیار کسی بر گردن گیرد و برساند. صبیر.غریر. قبیل . (منتهی الارب ). کافل . زعیم :
دلت براز خدااز زمانه راهبر است
کفت به روزی خلق خدای پذرفتار.

اسدی .


- پذرفتار شدن ؛ زعامت . ضمانت . کفالت . پایندانی .
ترجمه مقاله