ترجمه مقاله

پربوی

لغت‌نامه دهخدا

پربوی . [ پ ُ ] (ص مرکب ) پربو. پُرعطر. مُعطر. خوشبوی . مقابل کم بوی : لاجرم ، به [ سفرجل ] ایشان خوب و آبدار و خوش طعم و پربوی نباشد. (فلاحت نامه ).
ترجمه مقاله