ترجمه مقاله

پروردگان

لغت‌نامه دهخدا

پروردگان . [ پ َرْ وَ دَ/ دِ ] (اِ) پرورش یافتگان . تربیت شدگان :
جهانا چه خواهی ز پروردگان
چه پروردگان داغ دل بردگان .

فردوسی .


همه دخت پروردگانش بناز
برین گونه بردند پیشش نماز.

فردوسی .


بخواهد خوردمر پروردگان خویش را گیتی
نخواهد رستن از چنگال او سندی و نه هندی .

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله