ترجمه مقاله

پرورنده

لغت‌نامه دهخدا

پرورنده . [ پ َرْ وَرَ دَ / دِ ] (نف ) پروردگار. پرورش دهنده . پروراننده . مربی . رب ّ. تربیت کننده . مؤدِب . معلم :
تو با آفرینش بسنده نه ای
مشو تیز چون پرورنده نه ای .

فردوسی .


هر که از پرورنده رنج ندید
در جهان جز غم و شکنج ندید.

اوحدی .


پسر را زجر و ملامت کرد که با پرورنده ٔ خود بیوفائی کردی . (گلستان ).
ترجمه مقاله