ترجمه مقاله

پرون

لغت‌نامه دهخدا

پرون . [ پ َ وَ ] (اِ) مخفف پروان . چرخ ابریشم تابی که بپای گردانند و پروان به اضافه ٔ الف نیز گویند :
از تفاخر چو کرم پیله سپهر
تار مهرش کشیده بر پرون .

ابوالفرج رونی .


و نیز رجوع به پروان شود.
ترجمه مقاله