پروهانلغتنامه دهخداپروهان . [ پ َرْ وَ ] (ص ، ق ) آشکارا. ظاهر : زو پشت روزگار قوی گشت و این سخن در روی روزگار بگوئیم پروهان .اثیرالدین اخسیکتی .