پرکی
لغتنامه دهخدا
پرکی . [ پ َ رَ ] (ص نسبی ) (کلاه ...) کلاهی درویشان را تَرک تَرک :
حاجت به کلاه پرکی داشتنت نیست
درویش صفت باش و کلاه تتری دار.
و در بعض نسخ برکی آمده است .
حاجت به کلاه پرکی داشتنت نیست
درویش صفت باش و کلاه تتری دار.
سعدی .
و در بعض نسخ برکی آمده است .