ترجمه مقاله

پرگنه

لغت‌نامه دهخدا

پرگنه . [ پ َ گ َ ن َ /ن ِ ] (اِ) زمینی را گویند که از آن مال و خراج میگیرند. (برهان ). زمینی را گویند که از آن خراج بستانند. (جهانگیری ). || مرکبی باشد از عطریات و بویهای خوش و آنرا در هندوستان ارگجه گویند و در عربی ذریره خوانند و به این معنی به کسر کاف فارسی هم آمده است . (برهان ). || بفتح اول و سکون ثانی دهات . (برهان ) (غیاث اللغات ). رجوع به پرکنه شود.
ترجمه مقاله