ترجمه مقاله

پستک

لغت‌نامه دهخدا

پستک . [ پ َ ت َ ] (ص مصغر) کوتاه قد. کوتاه بالا. قصیر. قُصقُص . قُصقُصه . قَلاش ؛ پستک ترنجیده . قَلمّزَه ؛ زن پستک ناکس . کعل ؛ مرد پستک ناکس . وَحرَه ؛ زن سرخ رنگ پستک . قَعْل ؛ پستک زفت نافرجام . کیص و کیّص ؛ پستک نازک اندام پرگوشت . اکوئلال ؛ پستک شدن . مُکعَظّ؛ پستک سطبراندام . کوَألل ؛ پستک مع فحج گه رفتاریست یعنی پیش پایها نزدیک و پاشنه ها دور. (منتهی الارب ). || (اِ مرکب ) قسمی نیم تنه از نمد خشن که بیشتر ستوربانان یعنی مهتران اصطبل و چابک سواران پوشند. جامه ای از نمد بی آستین یا از پارچه ٔ پشمین زفت . نیم تنه ٔ نمدین سخت خَشن . نیم تنه . یَلک . اشتربانه . زُرمانِقه .
ترجمه مقاله