ترجمه مقاله

پس انداختن

لغت‌نامه دهخدا

پس انداختن . [ پ َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تعویق . تأخیر. تَلکﱡؤ. || قسطی از دین را بموعد ندادن . || ... زن ، حیض را دیر کردن . || در تداول عوام ، بلغت اهریمنی ، زادن . زائیدن . تولید کردن : سه بچه پس انداخته است . سه تا کره پس انداخته است .
ترجمه مقاله