ترجمه مقاله

پشتبان

لغت‌نامه دهخدا

پشتبان . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) چوب یا سنگ یا ثقیل دیگری که بر پشت در نهند تا به آسانی گشاده نشود. پشتیبان . پشتیوان . پشت وان :
سپه را پشتبان بادی جهان را پادشا بادی .

فرخی .


دریغ مرد حکیمی که تاز را پس پشت
هماره چون در دروازه پشتبان بیند.

سوزنی .


|| پشت و پناه . حامی . ظهیر. رجوع به پشت و پناه شود. و نیز رجوع به پشت وان شود.
ترجمه مقاله