ترجمه مقاله

پشت به پشت دادن

لغت‌نامه دهخدا

پشت به پشت دادن . [ پ ُ ب ِ پ ُ دَ ] (مص مرکب ) یا پشت به پشت هم دادن یا پشت به پشت آوردن یا پشت پشت آوردن یا پشت پشت دادن یا پشت بر پشت آوردن ؛ درانجام کاری بیکدیگر یاری دادن . متحد شدن . اتفاق کردن . اتحاد کردن . مظاهرت . معاضدت . مساعدت :
اگر پشت یکسر به پشت آورید
بر و بوم ایشان به مشت آورید.

فردوسی .


ز دانا تو نشنیدی این داستان
که برگوید از گفته ٔ باستان
که گر دو برادر دهد پشت پشت
تن کوه را باد ماند به مشت .

فردوسی .


بکوشیدو با پشت پشت آورید
مگر بخت روشن به مشت آورید.

فردوسی .


بکین پدر پشت پشت آوریم
مگر دشمنان را به مشت آوریم .

فردوسی .


همه یکسره پشت پشت آوریم
مگر نام رفته به مشت آوریم .

فردوسی .


شمایان پشت بر پشت آرید و چنان کنید که مرگ من امشب و فردا پنهان ماند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 356). اگر... در تدارک این کار پشت درپشت نیارید وکیل دریا را جرأت افزاید. (کلیله و دمنه ).
ترجمه مقاله