پلندین
لغتنامه دهخدا
پلندین . [ پ َ ل َ ] (اِ) پیرامن در باشد. (لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). پیرامون و چوب بالائین در خانه باشد و بعضی چهارچوب در خانه را هم گفته اند. (آنندراج ) :
در او افراشته درهای سیمین
جواهرها نشانده در پلندین .
در او افراشته درهای سیمین
جواهرها نشانده در پلندین .
شاکر بخاری .