پنجه ریخته
لغتنامه دهخدا
پنجه ریخته . [ پ َ ج َ / ج ِ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) پنجه ریزیده . که پنجه ٔ آن جدا شده و فروریخته باشد :
مردانه من کزین سکو پنجه ریخته
خرمن کنم بباد که در جاش آکنند.
و «سکو» آلتی است که بدان خرمن به باد کنند.
مردانه من کزین سکو پنجه ریخته
خرمن کنم بباد که در جاش آکنند.
سوزنی .
و «سکو» آلتی است که بدان خرمن به باد کنند.