ترجمه مقاله

پنیرآب

لغت‌نامه دهخدا

پنیرآب . [ پ َ ] (اِ مرکب ) ماءالجبن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و آن آبی است که از پنیر تر برمی آید: پس پنیرآب که بسکنجبین افتیمون کرده باشند بکار دارند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
پنیرآب دادن نشاید به میش
که یابد در او قطره ٔ خون خویش .

نظامی .


ترجمه مقاله