ترجمه مقاله

پهن شدن

لغت‌نامه دهخدا

پهن شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) منبسط شدن .پخت شدن . گسترده شدن . پخج شدن . پهن گشتن . پهن گردیدن . انکشاط. (تاج المصادر). تفطح . (منتهی الارب ). امتهاد؛ پهن و بلند شدن . (تاج المصادر). خثم ؛ پهن شدن سرکلند. (تاج المصادر). || مجازاً نشستن ازکاهلی : فلان هر جا میرسد پهن میشود. (فرهنگ نظام ).
- پهن شدن نام ؛ کنایه از مشهور شدن نام است . (آنندراج ).
ترجمه مقاله