ترجمه مقاله

پوروشسپ

لغت‌نامه دهخدا

پوروشسپ . [ ش َ ] (اِخ ) صورت پهلوی نام پدر زرتشت . پورشسپ . این اسم مرکب است از صفت پئوروش که بمعنی پیر است چنانکه در وندیداد فرگرد 7 فقره ٔ 57 آمده است و از کلمه ٔ اسب . پوروشسپ که بمعنی دارنده ٔ اسب پیر است ، پدر زرتشت است و در آبان یشت فقره ٔ 18 زرتشت پسر پوروشسپ نامیده شده است . همچنین در فرگرد 19 وندیداد در فقرات 4 و 6 و 46. مسعودی در مروج الذهب ج 2 ص 123 که سلسله نسب پیغمبرایران را نام میبرد نام پدر زرتشت را بورشسف ضبط کرده است . راجع بسلسله نسب زرتشت به بندهش باب 32 و به زادسپرم باب 13 فقره ٔ 6 و به دینکرد کتاب هفتم فصل 2 فقره 70 و یسنا ج 1 تألیف پورداود ص 46 و 49 و 108 و 163 و فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 229 رجوع شود. نام پدر زرتشت بقول مسعودی بورشسف و بقول طبری بوسنسف و بگفتار مؤلفین فرهنگهای پارسی پورشسب پسر پیتراسب (فدراسف - فردواسف ) بوده .اصل این نام پوروشاسپ است . فرهنگ نویسان نوشته اند که نسب پورشسب به دوازده واسطه بشاهنشاه ایران منوچهربن ایرج بن فریدون منتهی میشود و این درست مطابق شجرة-النسبی است که در جدول (جدول مقابل ص 70 کتاب مزدیسنا) ثبت شده و نیز در فرهنگها نام وی (پورشب ) بدون سین آمده ، زراتشت بهرام پژدو نام وی و پدر او را در این بیت آورده است :
بگفتش همه راز با پورشسب
همان مژده بردند زی پیترسب .
این نام در اوستا نیز آمده است . (نقل از کتاب مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی دکتر معین ص 70). و رجوع به جدول مقابل ص 71 همان کتاب و به پورشسب و « پ اوروشسپ » و رجوع به خرده اوستا ص 31 و یشتها ج 2 ص 373 و 374 شود.
ترجمه مقاله