ترجمه مقاله

پوست واشدن

لغت‌نامه دهخدا

پوست واشدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بازشدن پوست . برکنده شدن پوست . تقشر. (تاج المصادر بیهقی ). تقوب . تکشؤ. توسف . تقشقش . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله