پیام کردن
لغتنامه دهخدا
پیام کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیام فرستادن . پیام دادن . پیغام دادن :
نزد آن شاه زمین کردش پیام
داروئی فرمای زامهران بنام .
چرا چو سوی تو نامه و پیام نفرستد
ترا بهر کس نامه و پیام باید کرد.
نزد آن شاه زمین کردش پیام
داروئی فرمای زامهران بنام .
رودکی .
چرا چو سوی تو نامه و پیام نفرستد
ترا بهر کس نامه و پیام باید کرد.
ناصرخسرو.