ترجمه مقاله

پیروزمند

لغت‌نامه دهخدا

پیروزمند. [ م َ ] (ص مرکب ) فیروزمند. مظفر. باپیروزی . منصور. فاتح . برمُراد. کامیاب :
بنوعی دلم گشت پیروزمند
کزآن گونه دیوی درآمد ببند.

نظامی .


ترجمه مقاله