پیروزه ایوان . [ زَ / زِ اَ / اِ ] (اِ مرکب ) ایوانی از پیروزه . ایوانی برنگ پیروزه . مجازاً، آسمان :
ز عمر اینجهانی هر که حق خویش بشناسد
برون باید شدنش از زیر این پیروزه ایوانها.
چو ز ایوان مینای پیروزه هور
بکند آنهمه مهره های بلور.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیروزه ایوان . [ زَ / زِ اَ / اِ ] (اِ مرکب ) ایوانی از پیروزه . ایوانی برنگ پیروزه . مجازاً، آسمان :
ز عمر اینجهانی هر که حق خویش بشناسد
برون باید شدنش از زیر این پیروزه ایوانها.